گزارش خطا در معنی کلمه 'تمیز دادن ـ تمیز'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: discern,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (fiqh) (1) : (the status of a young boy or girl who has just attained puberty or is about to attain puberty or is knowledgeable enough about carnal desire and has therefore the) capacity to distinguish between religious right and wrong (2) : (loosely) basic mental capacity (3) : (Civil Law) the immediate mental status of a person who is not : (a) insane, (b) a minor, (c) significantly intoxicated (d) asleep, or (e) unconscious

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: judgment

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: cassation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: appeal,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :