گزارش خطا در معنی کلمه 'cemetery'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قبرستان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ارامگاه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گورستان

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: گورستان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun graveyard: They buried the body in a cemetery. adj. in a graveyard: They bought a cemetery plot.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. local | private, public He was buried in a private cemetery. | military | Catholic, Jewish, etc. VERB + CEMETERY be buried in | visit PREP. in a/the ~

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :