گزارش خطا در معنی کلمه 'censor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مامور سانسور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بازرس‌ مط‌بوعات‌ و نمایشها

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb one who removes information deemed harmful: The army often will censor mail going home.

Simple Definitions

2 general:: verb edit: They will censor the mail.

Simple Definitions

3 general::   verb ADV. heavily The film has been heavily censored.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :