گزارش خطا در معنی کلمه 'census'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: امار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سرشماری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ممیزی‌ مالیاتی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: احصائیه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سرشماری

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. complete, full | general, national, official | decennial | population VERB + CENSUS carry out, conduct, take A national census is taken every ten years. CENSUS + NOUN data, figures, records, results, return, statistics PREP. in a/the ~ the questions asked in the census

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun count population: Every ten years they conduct a census.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :