گزارش خطا در معنی کلمه 'حد خوردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: be punished by the lash; be punished by flogging; be penanced – In the following Persian forms حد is used in its general senses ‘limit(s)’, ‘extent’, ‘size’, ‘maximum’, and ‘the maximum – and less frequently the minmum – amount, size, level, etc of something that is possible, recordable or allowed’. : حد اعتبار credit line

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :