گزارش خطا در معنی کلمه 'chairman'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ریاست‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رئیس‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فرنشین‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اداره‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun leader in charge: Chairman Mao founded modern China.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :