گزارش خطا در معنی کلمه 'خانه دار'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (lit) housewife : a married woman in charge of a household

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: esp a married woman that is not employed, as distinguished from a career woman

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: a girl that is not employed, as distinguished from a career girl ■ adj (of a girl or woman) unemployed (also on certificates of marriage in Iran and with reference to the professional employment of the bride at the time and date of marriage)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :