گزارش خطا در معنی کلمه 'خدشه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: scratch

transnet.ir

2 Law:: (fig) injury • harm • impairment • ravage • damage

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (fig) suspicion • doubt • distrust

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: scratch

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: taint (derivative evidence is evidence that is spawned from illegally obtained evidence and is therefore inadmissible because of the primary taint – B(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: (by extension, literally or figuratively) blemish (eg on s.o.’s reputation) : flaw; taint; stain; smear

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :