گزارش خطا در معنی کلمه 'خراص'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: assessor of the quantity of the yield of a farmland or orchard. خرص (xars) is conjecture and its agent noun is خارص . حزر (hazr) is to estimate the quantity of something by conjecture, and حزّار has been synonymously used with خرّاص – The plural of خارص in non-technical contexts is خُرّاص (xorras)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :