گزارش خطا در معنی کلمه 'chauffeur'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: راننده‌ ماشین‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: راننده

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شوفر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رانندگی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. uniformed CHAUFFEUR + VERB drive (sb/sth) The chauffeur drove them straight to the theatre. PHRASES chauffeur-driven The newly-weds set off in a chauffeur-driven limousine.JOB

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun professional driver: The President always uses a professional chauffeur,

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :