گزارش خطا در معنی کلمه 'دادن نقل مکان'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: vt move, -ing (sth); remove, -ing, removal (of sth); carry /~ing away; asportation [(Larceny)… Taking must be animo furandi (ie with the intention of stealing), in order to constitute larceny. There must also be an “asportation,” that is, a “carrying away”; but for this purpose the smallest removal is sufficient. JBS] ● (loosely) نقل و انتقال دادن Sense (2)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :