گزارش خطا در معنی کلمه 'دبیر'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: secretary

transnet.ir

2 general:: teacher

transnet.ir

3 Law:: secretary : a. an officer of a business concern who may keep records of director’s and stockholders’ meetings and of stock ownership and transfer and help supervise the company’s legal interest b. an officer of an embassy

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: a high school teacher

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :