گزارش خطا در معنی کلمه 'choir'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هم سرایان

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بصورت‌ دسته‌ جمعی‌ سرود خواندن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دسته‌ سرایندگان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun singers: The choir sang Christmas songs.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. massed a massed choir of local schoolchildren | 50-strong, etc. | ladies', male-voice, mixed, etc. | school | cathedral, church, etc. VERB + CHOIR be in, sing in She sings in the church choir. | conduct | accompany CHOIR + NOUN practice Choir practice is on Wednesday evenings. PREP. in a/the ~ two of the girls in the choir

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :