گزارش خطا در معنی کلمه 'chord'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 هوافضا:: وتر(کورد)

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وتر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ریسمان‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سیم‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: عصب‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: زه‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: آکورد

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: (هن) وتر

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: قوس‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: تار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see STRIKE A CHORD.

American Heritage Idioms

2 general:: noun emotional feeling: That outburst of anger struck a wrong chord.

Simple Definitions

3 general::   noun ADJ. major, minor | C, D, etc. | augmented, diminished a diminished 7th chord | dominant, tonic, etc. | 7th, 9th, etc. | full | broken | jazz | guitar, piano VERB + CHORD play, strum CHORD + NOUN change, progression, sequence

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :