گزارش خطا در معنی کلمه 'christening'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مراسم‌ تعمید ونامگذاری‌ بچه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + CHRISTENING attend, go to CHRISTENING + VERB take place CHRISTENING + NOUN gift, present | mug, spoon | robe/robes | party PREP. at a/the ~ We all got together at the christening.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :