گزارش خطا در معنی کلمه 'روا'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: lawful

transnet.ir

2 general:: permissible

transnet.ir

3 Law:: • allowable • lawful – Often used in the forms روا بودن (v) : 1. be justifiable; be halâl, be fair; and روا داشتن (v) : allow; be ready to give willingly

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :