گزارش خطا در معنی کلمه 'cinder'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: زغال‌ نیم‌ سوز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اخگره

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خاكستر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خاكستر

شبکه مترجمین ایران

5 زمین‌شناسی و معدن:: خاکستر

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun burnt or charred substance: After the fire nothing was left but cinders.

Simple Definitions

2 general:: see BURNED TO A CINDER.

American Heritage Idioms

3 general::   noun ADJ. glowing, hot, red a fireplace full of glowing red cinders CINDER + NOUN path, track PHRASES burnt to a cinder (= completely burnt) By the time I got home, the cake was burnt to a cinder.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :