گزارش خطا در معنی کلمه 'cite'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اتخاذ سند كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ذكر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اقتباس کردن

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: گفتن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: اتخاذ سند کردن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. above, already, earlier, previously This is similar to the example cited above. | commonly, frequently, often The most commonly cited reasons for stopping the treatment were lack of efficacy and side effects. | widely PREP. as He cited the fall in unemployment as one of the government's successes.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb mention: He will cite the facts to us.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :