گزارش خطا در معنی کلمه 'clamour'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مصرانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سروصدا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غوغا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (clamor=) بانگ‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: غریو كشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. noisy, raucous | growing | public | sudden VERB + CLAMOUR still He raised a hand to still the clamour. CLAMOUR + VERB break out | grow | subside PREP. above/amid the ~ She could barely make herself heard above the clamour of the rain. | ~ for The clamour for her resignation grew louder.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :