گزارش خطا در معنی کلمه 'clarify'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: روشن‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: توضیح‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: واضح کردن

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: واضح‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to make clear or easier to understand: He needed to help us clarify the situation.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. fully | further Headings and sub-headings further clarify the structure of the article. VERB + CLARIFY attempt to, seek to, try to | need to | help (to), serve to | should | be delighted to, be happy to, be pleased to I am happy to clarify any points that are still unclear.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :