گزارش خطا در معنی کلمه 'clever'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: زبا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باهوش‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چابك‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: هفت خط

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: هشیار

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: زبر و زرنگ

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: با استعداد

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: زیرک

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: ناقلا

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: زرنگ

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: زیرك‌

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: زرنگ‌

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: هژیر

شبکه مترجمین ایران

14 عمومی:: مرد رند

شبکه مترجمین ایران

15 عمومی:: باهوش

شبکه مترجمین ایران

16 عمومی:: دانا

شبکه مترجمین ایران

17 عمومی:: شاطر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. smart: She was a clever person.

Simple Definitions

2 general::   adj. intelligent/skilful VERBS be, seem, sound ADV. awfully, extraordinarily, extremely, incredibly, really, very | pretty, quite, rather PREP. at I'm not very clever at maths. | with clever with his hands PHRASES too clever by half Bob irritates me?he's too clever by half! | too clever for your own good (of a thing) ingenious VERBS be ADV. extremely, fiendishly, really, very a simple yet fiendishly clever idea | quite, rather

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :