گزارش خطا در معنی کلمه 'clientele'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مشتریان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موكلین‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مشتریان

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پیروان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مراجعان

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: گروه مشتریان

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: ارباب‌ رجوع‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: مراجعین

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. large, small | broad, narrow | regular, usual | exclusive, fashionable, select | international VERB + CLIENTELE attract, have The restaurant has a large regular clientele. | cater for/to, serve The boutique caters for a rather select clientele. | build (up), establish It takes time to build up a clientele.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :