گزارش خطا در معنی کلمه 'clinical'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 مهندسی پزشکی:: بالینی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem ADV. purely She regarded her patients from a purely clinical standpoint. | almost He looked at the body with an almost clinical detachment. PREP. about How can you be so cold and clinical about your son's accident?

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :