گزارش خطا در معنی کلمه 'clothed'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. fully Jenny was fully clothed. | lightly, partially It was warm and she was lightly clothed. Her partially clothed body was found in woods nearby. PREP. in clothed in white PHRASES fed and clothed the problems of keeping the family fed and clothed

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :