گزارش خطا در معنی کلمه 'clump'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: انبوه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: انبوه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خوشه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ضربه‌ سنگین‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ضربه سنگین

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مشت‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: دسته‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: انبوه کردن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great, large | little, small | dense These plants quickly form dense clumps. | straggling, tangled VERB + CLUMP form PREP. in a/the ~ situated in a clump of trees | ~ of great clumps of rhododendrons

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :