گزارش خطا در معنی کلمه 'admirer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تحسین‌ كننده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ستاینده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. ardent, devoted, fervent, great, keen | secret Perhaps the flowers were sent by a secret admirer! QUANT. band, circle, host She was always surrounded by a circle of admirers. VERB + ADMIRER have | gain, win She soon gained admirers in England and France. PHRASES friends and admirers The funeral was attended by the singer's friends and admirers.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :