گزارش خطا در معنی کلمه 'coating'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: روكش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پوشش‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: روكش‌ (رنگ‌ یا چیزهای‌ دیگر)

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اندود

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پوشش

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. thick | fine, thin | outer, surface | protective | magnetic | chocolate, metal, plastic VERB + COATING be covered in/with, have The fruit is covered in a thick coating of milk chocolate. | apply Apply a thin coating of glue to the surface.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :