گزارش خطا در معنی کلمه 'coherence'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارتباط‌ (مط‌الب‌)

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وابستگی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: همدوسی

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چسبیدگی‌

شبکه مترجمین ایران

5 متون ادبی و شعر:: انسجام معنایی

واژگان شبکه مترجمین ایران

6 علوم اجتماعی و جامعه شناسی:: انسجام

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. internal Your essay lacks internal coherence. | ideological, intellectual, logical, theoretical theories which lack ideological coherence VERB + COHERENCE have, possess | achieve, create, give sth, maintain They have struggled to create coherence within the group. | lack PREP. ~ between a lack of coherence between the policy and the speech | ~ in/within There's a strong sense of coherence in the school curriculum. PHRASES a degree/sense of coherence

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :