گزارش خطا در معنی کلمه 'فرع'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: offshoot

transnet.ir

2 Law:: something that is a corollary to or of something else; something whose fulfillment depends on the fulfillment or existence of something else; something that is, or may be, a natural but indirect result of something else;

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: a matter of minor or secondary importance

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: interest (as opposed to principal) ■ adj ancillary

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :