گزارش خطا در معنی کلمه 'cold feet'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Phrase(s): *cold feet Fig. fear of doing something; cowardice at the moment of action. (*Typically: get ~; have ~; give someone ~.) • The bridegroom got cold feet on the day of the wedding. • Sally said I should try skydiving, but I had cold feet.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :