گزارش خطا در معنی کلمه 'فوت بی وصیت'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: and فوت پيش از وصيت intestacy : the state or condition of a person’s having died without a valid will – B. A person may hold property in his own right or in right of another, eg trustee in right of cestui que trust, or an executor or administrator in right of the deceased and his legatees, devisees, or the persons entitled on his intestacy – JBS

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :