گزارش خطا در معنی کلمه 'فیصله دادن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: vt /حل كردن ، حل و فصل كردن ، پايان بخشيدن/ (of a dispute, discrepancy, disagreement, difference, quarrel) settle; settle by arbitration; resolve; dispose of; adjudicate; remedy (the court remedied the encroachment by ordering the defendant to cut down the tree limb hanging over the plaintiff’s yard – B(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :