گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل اتمام'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of a task, business, project, contract, undertaking) that can be finished, completed or carried out (usu within a stated period) : finishable; deliverable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (of a thing, resources, inventory, stock, consumable product) depletable; exhaustible

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (of a contract) terminable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :