گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل اخراج'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of an employee) dismissible; dischargeable; oustable; that may be or should be fired

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (of an illegal alien) deportable; expellable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: that can be or should be banished, evicted, ejected : banishable; evictable; ejectable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :