گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل استقرار'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of things, a guard, troops) that may be stationed; that may be assigned or set in a station or position; that may be posted at a place

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (of troops) deployable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :