گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل انتساب'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of an accusation, charge) imputable; attributable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (of the author of a literary work or work of art, or of the source of a saying or common quotation) ascribable (to); attributable (to)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (of a person) that can be affiliated to someone especially in parental relation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :