گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل تجزیه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: construable

transnet.ir

2 Law:: dissolvable; separable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (of a country) partitionable (into two or more sovereign territories); that can be seceded, that can be separated, that can be dismembered

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: that can be broken down into its constituents

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: analyzable (ie in chemistry and its other general senses)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :