گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل تحمیل'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: leviable

transnet.ir

2 general:: superimposable

transnet.ir

3 Law:: that can be imposed : imposable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: that can be forced (upon)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (of taxes, levies, duties) that can be exacted or charged

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :