گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل تصفیه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of debts, bills, accounts, claims) liquidable; that may or must be settled : settlable; dischargeable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (of a partnership or corporation) that may be wound up

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (of a matter, esp a debt) compoundable (ie settlable by a money payment, in lieu of other liability); adjustable by agreement

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: (of payments, installments) that may be paid off

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (of disputes) adjustable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :