گزارش خطا در معنی کلمه 'قابل عفو'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: forgivable

transnet.ir

2 Law:: (of a person) that may be pardoned, forgiven, absolved, released on parole : pardonable; forgiveable; absolvable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (of a sin, guilt, offense) pardonable; condonable; remittable; excusable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :