گزارش خطا در معنی کلمه 'coloured'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رنگی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ملون‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نژادهای‌ غیر سفید پوست‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رنگین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. boldly, brilliantly, brightly, gaily, highly, richly, strikingly, strongly, vividly She wore a richly coloured silk dress. | beautifully | delicately | uniformly | variously variously coloured birds ADJ. dark, light | cream, gold, etc.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :