گزارش خطا در معنی کلمه 'combine'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تركیب‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باهم‌ پیوستن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: متحد شدن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: امیختن‌ (ش‌)

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ملحق‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb mix: Oil and water will not combine.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. successfully She successfully combines her career with family life. PREP. against to combine against a common enemy | with Combine the flour with the water to make a stiff paste.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :