گزارش خطا در معنی کلمه 'کردن اعتراف اعتراف'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (transitive form: to, ~ing; to have, having+pp - intransitive : or passive form : اعتراف شدن - مورد اعتراف قرار گرفتن be, to be, being, having been, to have been+pp) • admit, ~ing, admission • acknowledge, -ing, ~ment • confess, ~ing, ~ion • concede, conceding, concession اعترافات confession • avow, ~ing, ~al • recognize, -ing, recognition • own up (to sth) (infml)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :