گزارش خطا در معنی کلمه 'کلی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: general

شبکه مترجمین ایران

2 general:: considerable

transnet.ir

3 general:: sweeping

شبکه مترجمین ایران

4 Poultry Terminology:: overall

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 Law:: aggregate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: aggregative

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: general

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: perfect; whole; faultless

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: wholesale, esp in the expression فروش كلي as opposed to جزئي فروش or خرده‌فروشي –

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

10 Law:: total; overall

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

11 Law:: total (total loss(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

12 Law:: generic

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

13 Law:: (civil law and fiqh) part of a total whole identical in quality and description with the rest of that total whole (eg one kilogram of rice as measured out for sale, etc from a sackful of same)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :