گزارش خطا در معنی کلمه 'کمک کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: aid

transnet.ir

2 Law:: vt, vi help; assist; serve; contribute (contribute to the Red Cross( (drink contributed to his ruin( ● conduce (does temperature conduce to good health?( ● minister to (minister to the sick( ● administer : to furnish a benefit; minister (administer to an ailing friend( كمك بلاعوض كردن grant

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :