گزارش خطا در معنی کلمه 'کمیسیون مشورتی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: deliberative body (chair, chairman, chairwoman, and chairperson is the person who presides over the meeting of a committee, convention, or assembly, or over the gathering of any other deliberative body – B(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
لطفا صبر کنید
کد امنیتی بالا را وارد کنید :