گزارش خطا در معنی کلمه 'کنترل کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: control

transnet.ir

2 general:: sway

شبکه مترجمین ایران

3 Law:: vt control; check; regulate; govern; rein sth in; take over; police (The International Olympic Committee (IOC) has announced new measures to police the increasing number of athletes taking performance-enhancing products for asthma – Reuters(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :