گزارش خطا در معنی کلمه 'comical'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شگفت‌ انگیز

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: مضحك‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: خنده‌ اور

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: عجب‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, look, sound | become | make sth What made it so comical was that their hats kept falling off. ADV. extremely, very | almost | faintly, quite, rather, slightly, somewhat He is a faintly comical figure who fears being made fun of.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :