گزارش خطا در معنی کلمه 'adultery'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زنا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بیوفایی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: زنای‌ محصن‌ یا محصنه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بی‌ عفتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + ADULTERY be guilty of, commit | accuse sb of | admit PREP. ~ with He admitted adultery with several women.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :