گزارش خطا در معنی کلمه 'ماموریت دادن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: commission

transnet.ir

2 Law:: vt /مأمور كردن/ to appoint someone to a job or responsibility – commission (the publisher commissioned him to do the biographyp ● send on a mission; delegate a specific task or assignment to; entrust a task on; post sb (to sth) (post sb abroad after several years in Tehranp (he was posted to the Iranian embassy in Parish

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :